Friday, July 18, 2008

لزوم رمزگشائی از "پايگاه مردمی"، جمعه گردی ه

: لزوم رمزگشائی از "پايگاه مردمی"، جمعه گردی ه

هيچ از خود پرسيده ايد که چرا وقتی چند نفر ايرانی گرد هم می آيند تا به فعاليت سياسی دست بزنند بلافاصله مدعی آن می شوند که بخش بزرگی از «ملت ايران» دل با آنان دارد و چشم انتظار روزی ست که تشکيلات اين گروه را از طريق توسل به روند های گزينش دموکراتيک به قدرت برساند؟ اين مدعيان چگونه حدود و ثغور «پايگاه مردمی» خود را می سنجند؟ کدام آمارگيری و نظر سنجی می تواند نشان دهد که گروه مورد نظر آنها دارای چگونه پايگاهی در ميان مردم است؟ من ادعا می کنم که چنين سنجشی اساساً در جامعه ای همچون جامعهء ما ممکن نيست و آنچه افراد و گروه ها، چه در گذشته و چه در حال حاضر، از چند و چون «پايگاه مردمی» خود گفته اند و می گويند، خواب و خيالی بيش نيست، چرا که اگرچه نمی توان منکر وجود چيزی به نام «پايگاه مردمی» شخصيت ها و سازمان های سياسی شد، اما نظر من آن است که نه آن شخصيت ها و نه اين سازمان ها، هيچکدام، قادر به سنجش و ارزيابی «پايگاه مردمی» خود نيستند و در نتيجه، در اين مورد، دست به افسانه پردازی و استوره سازی می زنند، چرا که در آفاق سياسی ما ادعای داشتن «پايگاه مردمی» تبديل به سرچشمهء اثبات حقانيت سياسی هر فرد و گروهی شده و آنها را به فضائی فرا واقعی، توهمی، غلوآميز و ساخته و پرداختهء دروغزنی کشانده است. و تا اين اصطلاح مبهم و نامعلوم از ادبيات سياسی ما کنار گذاشته نشود هيچ شخصيت و سازمانی نمی تواند در ابعاد واقعی خود ظاهر شده و بکوشد تا پايگاه واقعی مردمی خود را گسترده سازد.اين فقدان امکانات و وسائل سنجش چند و چون «پايگاه مردمی» شخصيت ها و سازمان ها و، در پی آن، بازتاباندن آن در ادعاهای سياسی، ربطی به اينکه آنها در حاکميت قرار داشته و يا در اپوزيسيون آن فعال باشند ندارد و هر دو طرف به يکسان از چگونگی «پايگاه مردمی» خود بی خبرند و، همچنين، بخاطر نداشتن اطمينان از چند و چون آن پايگاه، از يکسو رأساً از هرگونه گمانه زنی علمی و سنجش قابل اتکاء در اين مورد ممانعت می کنند و، از سوی ديگر، تمام توان خود را در راستای دروغپردازی، غلو و استوره سازی در مورد پايگاه مردمی خويش بکار می گيرند.

No comments: