محمد طاهری- «سوسياليسم كوبايي» به آخر خط رسيده است. اين را نه تنها از اعتراف «فيدل كاسترو» به » ناكارآمد بودن مدل كوبايي»، كه ازآشفتگي اوضاع در كوبا و اصلاحات اقتصادي مورد نظر برادرش، «رائول» هم ميتوان فهميد.
«رائول»، كه برخلاف «فيدل» به «مدل چيني» علاقه نشان داده، از زمان به قدرت رسيدن، اصلاحات اقتصادي را با واگذاري سلمانيها اعطاي مالكيت آپارتمانها، اعطاي مجوز اجاره دادن اتاقها، پرداخت اضافه كار، برداشتن محدوديت واردات برخي اقلام كشاورزي، اصلاحات پولي، آزادي مالكيت ارضي وبرداشتن موانع مبادله لوازم صوتي و تصويري، آغاز كرده است.
عمق فاجعه دراقتصاد كمونيستي كوبا را ميتوان دراصلاحاتي مشاهده كرد كه «رائول»، درپيش گرفته است. خصوصي سازي سلمانيها يا واگذاري دكههاي ساندويچ فروشي به مردم يا دادن مجوز به فروشندگان كالاهاي صوتي وتصويري، بيش از هرچيز، تصويري كاريكاتور گونه از اقتصاد كوبا ارايه ميكند وعمق فاجعه در كشوري را نشان ميدهد كه 50سال اقتصاد كمونيستي را تجربه كرده است.
نيم قرن از وقوع انقلاب وسلطه كمونيسم در كوبا ميگذرد واكنون ناكارآمدي سيستم اقتصادي، خطري براي نظام سياسي اين كشور محسوب ميشود.نظام سياسي كوبا به واسطه بازماندن از توسعه اقتصادي ودست وپا زدن در دام عقب ماندگي، اكنون با اين پرسش شهروندان خود مواجه است كه آيا سهم ما ازانقلاب كمونيستي همين بوده است؟
انقلاب كوبا مرز 50سالگي را پشت سرگذاشته وازآن انقلاب براي جوانان كوبايي اكنون چيزي جز مشتي خاطرات وداستان سرايي از رشادتهاي چند چريك، چيزي باقي نمانده است.البته چرا.اين انقلاب ميراث بزرگي هم از خود برجاي گذاشته است.ميراثي درحد اين كه مردم كوبا اكنون با خود ميگويند «ما تظاهر ميكنيم كه كارمي كنيم ودولت تظاهر ميكند كه دستمزد ميدهد».اين، اوج ناكارآمدي يك انقلاب چريكي است كه سازوكار واقتصاد كمونيستي، زيرساختهايش را هم چون موريانه ازبين برده است.
فيدل كاسترو كه به حق بايد به او، فرصت سوز ترين رهبر جهان لقب داد، ظرف 50سال گذشته بارها در موقعيت اصلاح ساختار نظام سياسي واقتصادي كوبا قرار گرفت اما هربار از اصلاحات طفره رفت.رهبرانقلابي كوبا چه آن زمان كه دژ كمونيسم در شوروي سقوط كرد و كوبا از كمكهاي فراوان بلشويكها محروم شد، وچه آن زمان كه ديوار برلين فرو ريخت و كوبا بزرگ ترين بازار صادراتياش را از دست داد، بايد فكري براي اقتصاد كوبا ميكرد. او اما آن قدر مغرور وتنگ نظر بود كه حتي نتوانست به اصلاحات «شيائوپينگ» درچين به ديده مثبت بنگرد واز تجربيات كمونيستهاي اين كشور براي اصلاح ساختاراقتصاد كوبا استفاده كند. نتيجه چه شد؟ اقتصاد كوبا اكنون به بن بست رسيده ومردم از وضع موجود به هيچ عنوان راضي نيستند. فيدل كاسترو، البته در سن 84سالگي و50سال پس از انقلاب، پي به اين ناكارآمدي برده بنابراين در برابر اين پرسش كه آيا انقلاب كوبا هنوز شايستگي اين را دارد كه بتوان آن را به ديگر كشورها صادركرد، گفته است: «الگوي كوبايي حتا براي خود ما نيز ديگر عمل نميكند.»
تحليل گران ميگويند فيدل كاسترو با اذعان به ناكارآمدي الگوي اقتصادي كوبا، قصد دارد راه را براي اصلاحات اقتصادي در كشورش بازكند. از سياستمداركوته بيني هم چون كاسترو، چنين بذل وبخششي بعيد است با اين حال اگر او و برادرش، در نهايت پس از نيم قرن اجازه بدهند كه مردم كوبا ساندويچ بخش خصوصي را گاز بزنند و با تاكسيهاي غير دولتي تردد كنند ودر سلمانيهاي بخش خصوصي موهاي خود را كوتاه كنند، بايد گفت ديوار دژ مستحكم كمونيسم در آمريكاي لاتين، بد جوري ترك خورده است واين يعني اين كه «سوسياليسم كوبايي» به آخر خط رسيده است.
منبع:مهرنامه -آبان ماه ۱۳۸۹
برای ادامه مطلب به این لینک کلیک کنیدhttp://abyes.blogspot.com*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه ما نیستشما هم چيزی بنويسيد- هر چي دلتان مي خواهد بنويسيد. اينجا مربوط به شماست- اگر نظر خصوصیای دارید لطف کنید و از طریق ایمیل مطرح کنید، ممنون
No comments:
Post a Comment