منابع ديپلماتيك اروپايى كاملا مطلع كه به پشت پرده پرونده روابط جديد ايران و آمريكا دسترسى دارند در پاريس فاش كردند كه تغيير رفتار ايالات متحده در قبال ايران فقط تغيير و تحولاتى شكلى و ظاهرى بوده و سياستها و برنامهها در واقع همان سياستها و برنامههاى سابق است. اين امر در جلسات هماهنگى سياستها و برنامه دو دولت جديد آمريكا و اسرائيل نمود يافته كه نشان داد اين سياستها و برنامهها كاملا با سياستها و برنامههايى كه جورج بوش به اسرائيلىها ارائه داده بود و در آن موقع از حمايت بينالمللى كاملى برخوردار شده بود، يكسان است.
اين منابع بيان كردند دولت اوباما بر اين باور است كه رسيدن به توافق استراتژيك با ايرانىها از طريق گفتگو و حل مشكلات فيمابين و زدودن تنشهاى بينالمللى و رسيدن به يك سازش تاريخى بين دو كشور ايالات متحده و ايران، امرى بسيار دشوار است؛ زيرا شكاف بين دو كشور بسيار زياد بوده و تضاد زيادى بين آمال و اهداف هر يك از دو كشور وجود دارد.
اين منابع تاكيد كردند كه حكومت اوباما، بنا به سه عامل تصميم گرفت با ايران باب گفتگو را باز كند، اين موارد به شرح ذيل هستند:
اول: آمريكا بر اين باور است كه محال است ايرانىها تمام تلاش خود را براى به دست آوردن سلاح هستهاى بكار نبرده باشند.
دوم: عامل زمان است؛ زيرا فرصتها از دست مىروند و اطلاعات جديدى به حكومت اوباما رسيده كه نشان مىدهد ايران در پايان سال 2009 و يا در آغاز سال بعد به اورانيوم غنىشده كافى براى تهيه يك كلاهك هستهاى دست خواهد يافت.
سوم: حكومت اوباما مىخواهد همزمان با باز كردن باب گفتگو زمينه براى ساير راهحلهاى غير ديپلماتيك را كه مىتواند مانع ايرانىها از دست يافتن به سلاح هستهاى شود را مهيا سازد. مگر اينكه ايران با شرط و شروط ايالات متحده در اين گفتگوها موافقت کند.
از طرف ديگر منابع ديپلماتيك غربى و عربى آگاه فاش كردند كه ليست درخواستهاى ايالات متحده از ايران در حكومت جديد اوباما هيچ تغييرى نكرده است و در اين راستا سه اولويت استراتژيك وجود دارد:
اولويت بسيار فورى اول، متوقف شدن برنامه سلاح هستهاى ايران است.
اولويت دوم، متوقف شدن دخالتهاى منفى و غير قانونى و خطرناك ايران در مسائل لبنان، فلسطين، عراق و برخى كشورهاى حاشيه خليج فارس است كه به هيچ وجه با دخالتهاى آمريكا در منطقه قابل مقايسه نيست.
اولويت سوم، متوقف شدن حمايتهاى ايران از گروههاى تندرو است كه به عملكرد خشونتبار ايمان دارند. از دید آمریکا، حزبالله و حماس در راس اين نيروها قرار دارند. آمریکا بر این باور است که ایران ارتباطی با القاعده دارد و خواستار توقف فوری این ارتباط است.
اين منابع تاكيد كردند كه شكاف بين ايران و ايالات متحده در اين پروندهها به حدى عميق است كه محال است بتوان به راهحلهاى ميانه رسيد، زيرا اين پرونده سه بعد مختلف دارد:
اول: آمريكا بر اين باور است كه دستيابى ايران به سلاح هستهاى بزرگترين تهديد براى منافع خودش و همپيمانانش بوده و توازن قوا را كه اكنون به نفع آمريكا و اسرائيل است كاملا به هم زده و امنيت و صلح منطقهاى و بينالمللى را به خطر مىاندازد، در حالى كه ايران همه برنامه هستهاى خود را مسالمتآميز مىخواند.
دوم: آمريكا بر اين باور است كه به نفع آرامش منطقهاى و بينالمللى است كه ايران رضايت داده به جاى برنامه غنىسازى به برنامه هستهاى مسالمتآميز كه كشورهاى بزرگ حمايت از آن را به صورت كتبى تعهد بدهند، اكتفا نمايد.
سوم: آمريكا بر اين باور است كه ايران، بهبود روابط با غرب و با كشورهاى منطقه را بر برنامه تسليحات هستهاى خود ترجيح دهد. بهترين دليل اين خواهد بود كه جمهورى اسلامى ايران بر خلاف عملكرد خود به صلح و سازش و آرامش نيز علاقمند است و تمايل دارد همرنگ جامعه بينالمللى و محيط اطراف خود شود.
اما در مقابل ايران اصرار دارد پذيرش خواستههاى آمريكا و جامعه بينالمللى در مورد برنامه هستهاى خود را يك شكست و فروپاشى سياسى و استراتژيك قلمداد كند كه باعث كاهش نفوذ ايران در ساير كشورهاى منطقه شده و برنامههايش را در منطقه ناكام مىسازد و بدين جهت اصرار دارد كه اين راهكارها را رد كند.
يك ديپلمات غربى اخيرا بيان كرد كه سران جمهورى اسلامى ايران به نحوى برخورد مىكنند كه گويى پرونده هستهاى با سرنوشت جمهورى اسلامى ايران مرتبط است و اين طرز فكر كاملا اشتباه است. چند سال است كه شاهد تلاشهاى اروپايى، غربى و عربى هستيم كه ايران را قانع سازند که اين طرز فكر صحيح نیست؛ ولى متاسفانه تاكنون به نتيجهاى نرسيدند.
البته دست كشيدن ايران از برنامه تسليحات هستهاى باعث مىشود بافت نظام ايران از يك نظام تهاجمى تغيير كرده ولى باعث تضعيف خود نظام و نقش آن در منطقه نمىشود؛ بلكه باعث افزايش نفوذ ايران در حكومتهاى منطقه و در جامعه بينالملل مىشود و اين امر زمينه همكاريهاى متنوع اقتصادى، تجارى، تكنولوژيك و هستهاى مسالمتآميز را نيز فراهم مىكند. با اين وجود ايران هنوز اين معاهده را نپذيرفته است.
در واقع پيام اوباما به ملت ايران در عيد نوروز نيز بر همين مسئله تاكيد داشت كه حق ايران است كه جايگاه مطلوبى را در بين كشورها بدست آورد، ولى اين امر با تروريسم و سلاح ممكن نيست و بايد با اقدامات صلحآميز به اين جايگاه برسد. وى تاكيد كرد كه بزرگى ملت ايران و تمدن ايرانى بر اساس توان تخريبى آن سنجيده نمىشود؛ بلكه بر اساس توانايىهاى بازسازى و سازندگى آن ارزیابی میشود.
اين ديپلمات اروپايى بر اين باور است كه رهبران ايران براى حركت در مسير صحيح بايد سه تصميم استراتژيک اتخاذ كنند:
اول بايد باور كنند كه دستيابى ايران به سلاح هستهاى براى ايران بزرگى و عظمت به بار نخواهد آورد و نتيجهاى جز ويرانى نخواهد داشت.
دوم اینکه ايران بايد سياستهاى جديدى را در قبال منطقه اتخاذ كند كه مورد رضايت و خشنودى غالب نظامهاى منطقه باشد.
سوم اينكه ايران بايد منطقى بودن و مشروع بودن مجازاتهايى كه آمريكا بر ايران تحميل كرده را دريابد و به آمريكا امتیاز بدهد.
No comments:
Post a Comment