Saturday, April 30, 2011

جنگ در لیبی و رابطه آن با نفت و نظام بانکی لیبی و سامانه آب؟:




جنگ در لیبی و رابطه آن با نفت و نظام بانکی لیبی و سامانه آب؟:
در ۱۴ آوریل ۲۰۱۱، گلوبال ریسرچ، مقاله الن برون، رئیس پابلیک بنکینگ اینستیوت را انتشار داده است دارای این نکات:
گزارشگران چندی این امر را گزارش کرده اند که شورشیان لیبی، در ماه مارس، بر آن شده اند که در بن غازی، یک بانک مرکزی ایجاد کنند.روبرت ونزل، در اکونومیک پالیسی جورنال، می نویسد: هیچگاه دیده نشده است که هنوز دولت تشکیل نداده، بانک مرکزی ایجاد کند: پیش از این، من هرگز نشنیده ام، هنوز چند هفته از یک شورش نگذشته، شورشیان بانک مرکزی ایجاد کرده باشند. این امر بر ما معلوم می کند ما با یک عصیان خود جوش روبرو نیستیم. بلکه با حرکتی روبروئیم که تحت نفوذهائی پدید آمده و ادامه یافته است که به چشم غیر مسلح نمی آیند.
آلکس نیومن، در نیو امریکن، می نویسد: در اظهاریه هفته پیش، شورشیان در باره دیدار ۱۹ مارس گفته اند: از نتایج گفتگوها، یکی تأسیس بانک مرکزی در بن غازی، بمثابه بانک اداره کننده پول و اعتبار است. نیومن از قول جون کانری سر دبیر CNBC آورده است: این اولین بار است که یک گروه انقلابی، در حالی بانک مرکزی تأسیس می کند که در نیمه راه مبارزه بر سر قدرت سیاسی است. این امر نشان می دهد اهمیت فوق العاده ای بانک مرکزی و بانکداران این مؤسسه در جهان امروز پیدا کرده اند. این امر، گویای غیر قابل قبول بودن توجیه های بی قاعده ایست از شورش مسلحانه در لیبی، بعمل می آید. فرض اینست که رژیم قذافی حقوق بشر را رعایت نمی کند و بدین خاطر، مداخله نظامی موجه است. اما واقعیت ها، خلاف این ادعا را ثابت می کنند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد، در تب هیجان، معمر قذافی را بخاطر تجاوز به حقوق انسانی شهروندان معترض محکوم می کند. حال آنکه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، پیشرفتهای لیبی در قلمرو حقوق بشر را تصدیق کرده بود. چند کشور، از جمله ایران و ونزوئلا و کره شمالی و عربستان سعودی و حتی کانادا پیشرفتها در زمینه رعایت حقوق بشر در لیبی را مثبت ارزیابی کرده بودند. و حالا، همین دولتها برضد قذافی و حامی شورشیان گشته اند!.
نویسنده، در این جا، به گزارشهای مقامات بین المللی در باره پیشرفت بهداشت و توسعه آموزش و پرورش در لیبی و طرح انتقال آبهای زیر زمینی جنوب لیبی را به شمال و مناطق بیابانی یادآورد می شود. طرح آب رسانی ۳۳ میلیارد دلار هزینه برده و «رودخانه بزرگی که دست بشر ساخته است» نام دارد. برای لیبی آب از نفت نیز مهم تر است. این رودخانه ۷۰ درصد آب آشامیدنی و زراعتی مردم لیبی را تأمین می کند. طول این رودخانه ۴۰۰۰ کیلومتر است. بنا بر این، رژیم قذافی کارهای بزرگ برای مردم لیبی نیز کرده است.
اما آیا حمله های هوائی غرب به لیبی تنها مهار منابع نفت لیبی است؟ بنظر نمی رسد که تنها بدین خاطر باشد. زیرا نفت لیبی تنها ۲درصد از نفت مورد مصرف دنیا را تأمین می کند. عربستان راحت می تواند نبود آن را جبران کند. اگر جنگ تنها بخاطر نفت بود، شورشیان اول کارشان به فکر تأسیس بانک مرکزی افتادن نمی شد. رژیم لیبی یکی از رژیمهائی بود که می باید سرنگون می شدند:
در سال ۲۰۰۷، «دموکراسی حالا» با ژنرال وسلی کلارک مصاحبه ای کرد. در این مصاحبه، او گفت: حدود ۱۰ روز بعد از ترورهای ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱، ژنرالی به او گفت: تصمیم گرفته شده است با عراق وارد جنگ شویم. من شگفت زده شدم و پرسیدم: چرا؟ ژنرال پاسخ داد: نمی دانم. فکر می کنم چون نمی دانند چه باید کرد، می خواهند جنگ کنند. دیرتر، همان ژنرال گفت: نقشه ای را تهیه کرده اند که بنا بر آن، ظرف۵ سال، رژیمهای عراق و سوریه و لبنان و لیبی و سومالی و سودان را سرنگون کنند.
عنصر مشترک این ۷ رژیم چه بود و چیست؟ در قلمرو بانک، هیچیک از این کشورها عضو بانک سامان دهی بین المللی (BIS) که ۵۶ عضو دارد، نیستند. چون عضو نیستند سلاح تنظیم و سامان دهی در اختیار بانکهای سوئیس برآنها کارگر نیست.
از دید بانکی و دلار بمثابه پول جهانی، رژیمی که بدتر از همه بود، رژیم صدام بود. زیرا ۶ ماه پیش از آنکه قوای امریکا وارد خاک عراق شوند، رژیم صدام یورو را، بعنوان بهائی که خریدار بابت نفت باید بپردازد، جانشین دلار کرد. این کار دلار را بمثابه پول جهانی، به خطر می انداخت.
انقلاب اسلامی: در حقیقت، دلار پول کاغذی است که امریکا چاپ می کند و در خارج از امریکا به جریان می اندازد. هرگاه بقیه دنیا، در خریدهای خود نیاز به دلار نداشته باشند، دو امر روی می دهد: دلار نقش خود را از دست می دهد و دلارهای در دست بقیت دنیا، به امریکا بازگردانده می شوند. اما نیاز دنیا به نفت که قیمت آن با دلار پرداخت می شود و نیز خرید اوراق قرضه خزانه داری امریکا توسط کشورهای نفت خیز و چین و ژاپن مهمترین عاملهای پول جهانی ماندن دلار است. بدیهی است بازگشت اینهمه پول به اقتصاد امریکا، بزرگ ترین فاجعه اقتصادی را برای سرمایه داری امریکا ببار می آورد. از این رو، امریکا نسبت به رفتار دولتها در قبال دلار، بسیار حساس است. نخست، بنی صدر پیشنهاد کرد که سبد ارزها جانشین دلار بمثابه بهای نفت شود. همانطور که اسناد دولت انگلیس نیز نشان می دهند، (در همین مجموعه می خوانید) تنها بیرون بردن سپرده های ایران از بانکهای امریکا، به این علت که سبب تضعیف دلار می شده، حکومت کارتر را به توقیف پولهای ایران، به بهانه گروگانگیری برانگیخت.
بنا بر مقاله ای در زیر عنوان «بمباران لیبی» که به روسی انتشار یافته است، قذافی بدین خاطر تنبیه می شود که بنا دارد از قبول دلار بعنوان بهای نفت، امتناع کند. او دست بکار اجرای طرحی شده است که، بنا برآن، لیبی دیگر در ازای فروش نفت خود، دلار و یورو دریافت نمی کند. او از کشورهای عرب و افریقا خواسته است که چنین کنند. برای مثال، دینار طلا را پول رایج در مبادلات میان خود کنند. او به افریقائیان گفته است: ما یک قاره ثروتمند با ۲۰۰ میلیون جمعیت هستیم. اگر پولی خاص خود داشته باشیم، محور اقتصاد ما دیگر غرب نمی شود. این محور در افریقا قرار می گیرد و رشد اقتصادی قاره ممکن می شود. طی سالهای گذشته، فکر او را بسیاری از کشورهای افریقائی و عرب پذیرفته اند. تنها مخالف با طرح او، افریقای جنوبی و عربستان و مصر بوده اند. امریکا و اروپا با طرح قذافی مخالف بوده اند. سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، قدافی را تهدیدی برای امنیت مالی و پولی جهان خوانده است. اما قذافی جا نزده و به فعالیت خود برای ایجاد پول افریقائی ادامه داده است. این واقعیت، به ما امکان می دهد دریابیم چرا شورشیان هنوز در بن غازی استقرار نجسته، بفکر ایحاد بانک مرکزی افتاده اند:
اریکا آنسینا، در مقاله ای، توضیح می دهد: واقعیتی که وسائل ارتباط جمعی غرب نمی گویند اینست که بانک مرکزی لیبی، صد درصد دولتی است. دولت لیبی پول خود را خود ایجاد می کند. دینار لیبی پول ملی این کشور و مستقل است. خواهند گفت لیبی کشوری با حق حاکمیت است و می تواند پول ملی داشته باشد و دارد. اما امر مهمی که گفته نمی شود اینست که پشتوانه این پول ۱۴۴ تن طلا و درآمدهای نفت و گاز است. بدین خاطر که معامله ها با پول لیبی و توسط نظام بانکی این کشور انجام می گیرند، سرمایه گذاری در این خلاصه نمی شود که اندک سرمایه خارجی بیاید و سود بزرگ حاصل کند و به خارج انتقال دهد. سرمایه لازم را نظام بانکی لیبی نأمین می کند. در حقیقت، مشکلی که لیبی برای نظام بانکی غرب ایجاد کرده، اینست که معامله با لیبی می باید از طریق بانک مرکزی لیبی و با پول این کشور انجام بگیرد. بنا بر این، در معاملات، ابتکار عمل با لیبی است و نظام بانکی بین المللی نمی تواند همان رفتار سلطه جویانه را داشته باشد که با کشورهای دیگر صاحب اقتصادهای وابسته دارد. مداخله نظامی برای آنست که تغییر رژیم لیبی با تغییر نظام بانکی و پولی لیبی نیز همراه شود.
می دانیم که کار اول بانک مرکزی حفظ ثبات قیمتها است. از این رو، می باید از دولت مستقل باشد تا اطمینان حاصل باشد که ملاحظات سیاسی بانک را از کار خود باز ندارد. ثابت نگاه داشتن قیمتها نیاز دارد به ثابت نگاه داشتن عرضه پول. این بدان معنی است که مردم کشور زیر بار قرضه خارجی سنگین بروند. بانکهای مرکزی از عرضه کردن بانک از راه چاپ اسکناس و در اختیار دولت گذاشتن برای خرج کردن، بازداشته می شوند. بانک بین المللی و صندوق بین المللی پول مراقبند که بانکهای مرکزی طبق این نسخه عمل کنند.
سرمایه گذاریهای خارجی مستقیم که با پولهای خارجی بعمل می آیند، بخش بزرگ آن به دلار، بسیاری از اقتصادهای ملی را محکوم کرده است به نابرابری بازرگانی خارجی، بنا بر این، نیاز بیشتر این اقتصادها به دلار و صدور ثروتهای ملی خود به خارج. سودی که اقتصاد داخلی از آن می برد، ناچیز است. اما بکار بردن نظریه پول دولتی هر دولت را قادر می کند با پول خود سرمایه لازم را برای سرمایه گذاری تهیه کند.بدین سان، در عین ایجاد اشتغال کامل، مانع از پیدایش تورم می گردد. بنا بر این نظریه، به جای بانکهای خصوصی، بانک دولتی و به اندازه ای که اقتصاد می تواند سرمایه جذب کند، پول و اعتبار ایجاد می کند.
فرض اینست که هرگاه بانک مرکزی تابع دولت باشد، دولت کسر بودجه را از راه چاپ اسکناس تأمین می کند و بودجه دولت قدرت خرید ایجاد می کند و این قدرت خرید تورم پدید می آورد و تورم شدید مانع سرمایه گذاری می گردد. می گویند اگر بانک مرکزی پول ایجاد کند، تورم پدید می آورد اما اگر صندوق بین المللی پول و یا بانکهای خارجی پول ایحاد کنند، تورم بوجود نمی آورد! حال آنکه همه بانکها پول ایجاد می کنند خواه بانک دولتی باشد و یا خصوصی. بیشتر پولی که امروزه در اقتصادها ایجاد می شود، واوامهائی هستند که بانکها می دهند. اما اگر این پول را بانک مرکزی دولتی ایجاد کند، این امتیاز را دارد که هدف از ایجاد آن رسیدن به سود نیست. حذف بهره پول، درجا، ۵۰ درصد از هزینه اجرای طرحها می کاهد. نظام بانکی لیبی اینطور کار می کند. بنا بر ویکیپدیا، از وظایف بانک مرکزی لیبی، یکی ایجاد پول و سکه و تنظیم فعالیتهای بانکی است. تمامی وامها را نیز این بانک می دهد.
این سامانه دهی توضیح می دهد لیبی پول سرمایه گذاری در طرح آب و آموزش و پرورش و بهداشت را از کجا بدست می آورد و چگونه می تواند به هر جوان دانشجو، ۵۰ هزار دلار وام بدون بهره بدهد.
لیبی از آن بیم دارد که بمباران های ناتو، تأسیسات آبی را ویران سازد که برای مردم لیبی، اهمیتی بسا بیشتر از نفت دارد. بدین سان، علت ورود ناتو در جنگ برضد رژیم قذافی، نه انسان دوستی که نفت و نظام بانکی و استقلال لیبی در آب هستند.
اگر رژیم قذافی سرنگون شود، توجه ها می باید معطوف به سرنوشتی بگردد که بانک مرکزی لیبی پیدا می کند. عضو بانک ساماندهی بین المللی می شود یا خیر؟ آیا صنعت ملی نفت لیبی در اختیار سرمایه گذاران خصوص نهاده می شود یا خیر؟ و آیا، سیاست آموزشی و بهداشتی کنونی ادامه می یابد یا نه؟ و سیاست آب و نیرو و کشاورزی لیبی چه می شود؟
انقلاب اسلامی: کارها که رژیم استبدادی قذافی در طول ۴۲ سال کرده است، در برابر کاری که بازیافت استقلال و آزادی مردم لیبی، به صفت فرد و به صفت جامعه، است، بسیار ناچیز است. حاصل سخن نویسنده و نیز تجربه کشورهای استبداد زده بر اینند که با سرنگونی رژیم استبدادی، کرده هایش به تند باد ویرانگری سپرده می شوند. در عین حال، پرسیدنی است: در برابر آنچه رژیم قذافی کرده است، چه اندازه از ثروت ملی نفت و گاز را صادر کرده و با درآمد حاصل از آن چه کرده است؟ باتوجه به این که لیبی کشوری با جمعیت ۵ تا ۶ میلیون نفری، هرگاه دولتی مردم سالار می داشت و درآمدهای نفت را به سرمایه بدل می کرد و بکار می انداخت، دو دهه پیش از این می باید از صدور نفت و گاز بی نیاز می شد.
بهررو، تردید نیست که غرب دغدغه حقوق انسان و دفاع از حیات مردم لیبی را ندارند. دغدغه منافع خود را دارند. و نیز تردید نیست که رژیم قذافی، از کشتار مردم لیبی باکی ندارد. و باز تردید نیست که نارضائی القائی نیست. اگر ناراضیان بر نمی خاستند، فرصتی نیز برای مداخله غرب بوجود نمی آمد. نارضایتی عمومی را رژیم استبدادی و فساد آلود قذافی بوجود آورده است. هرچند «شورشیان»، قدرتهای خارجی را به مداخله فراخوانده اند، اما عامل اول این مداخله رژیم لیبی است. زیان را مردم لیبی و اقتصاد لیبی می بیند.

http://enghelabe-eslami.com/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%87%D8%A7/10670-2011-04-25-17-47-13.html

No comments: