Wednesday, February 16, 2011

موسوی‌ ناموس جنبش است؛ به هیچ قیمتی نباید دست لاشه‌لات‌ها بیفتد | باران در دهان نیمه باز


موسوی‌ ناموس جنبش است؛ به هیچ قیمتی نباید دست لاشه‌لات‌ها بیفتد

به نظرم باید توصیف دقیق‌تری از رفتار و کردار رقیب داشت تا بتوان بهتر گفت چه کاری بهتر است. در مورد میزان پایبندی حضرات به اخلاقیات و قانون و شرافت و انسانیت و شرم و حیا که دیگر حرف ناگفته‌ای نمانده است. کافیست اسم‌هایی مثل جنتی و احمد خاتمی و شریعتمداری و رسایی و کوچک زاده و کلهر و دانشجو و کردان و رحیمی و محرابیان و اعلم الهدی و حداد عادل و الهام و رجبی و… را در کنار اسم احمدی‌نژاد بگذاریم تا به معجون گدازنده‌ای برسیم که یک قطره‌اش می‌تواند یک اقیانوس عرق شرم را تبخیر کند.
نکته مهم در این میان آشنایی با رفتار و کردار لاشه لاتی آقایان است. اگر در فرهنگ کوچه و بازار ما لاتهاموجودات بزن‌بهادر و بددهن و بی‌فرهنگ و قانون‌شکنی هستند اما در عوض به بعضی چیزها مثلا قول و قسم و رفاقت و ناموس بعضا پایبند هستند. از این رو لات‌ها قاموس خودشان را دارند و می‌توانند به نوعی با آنها کنار آمد و کار کرد. اما لاشه‌لات‌ها (یا لات‌های لاشی) موجوداتی هستند بدون هیچ‌گونه پایبندی به هیچ مرامی. آنها نه فقط قانون و ادب و مدارا و فرهنگ سرشان نمی‌شود بلکه از هرگونه قانون و مرام صنفی و حتی شخصی هم معاف هستند. به راحتی آدمفروشی می‌کنند و قول و قسم و غرورشان را می‌شکنند و حتی ناموس را هم پایش هم که بیفتد می‌فروشند. اگر گنده لات شکمش دریده می‌شود چون فحش ناموسی را تاب نمی‌آورد اما لاشه لات خطر را که جدی ببیند الدرم بلدرمش را قورت می‌دهد و چشم دیدن تعرض به ناموسش را هم دارد. (سهل است منافعش خوب باشد مدد هم می‌رساند!)
همین لاشه‌لات پای ضعیف‌کشی برسد یلی‌ست برای خودش. بگویی بالای چشمت ابروست یا حتی اگر دیر سلام کنی روزگارت را چنان سیاه می‌کند که خوابش را هم ندیده باشی. پای لاف زنی هم که برسد رودست ندارد.
اگر لات‌ها را می‌توان از روی توصیف‌ها و نوشته‌ها شناخت و حتی منطقشان را فهمید، برای شناختن لاشه‌لات‌ها حتما باید با آنها زندگی کرد. چون نه منطقی دارند و نه در بی‌شرافتی و تناقض رودست دارند که بتوان توصیفشان کرد. اگر لات عربده می‌کشد و سر گذر می‌ایستد و باج می‌گیرد در عوض وقتی آژان می‌بیند کتک‌کاری می‌کند یا دست بالا فرار می‌کند. اما لاشه لات می‌تواند پنج دقیقه بعد از اینکه سرگذر ایستاد و به عالم و آدم فحش ناموسی بار کرد همینکه یکی قوی‌تر از خودش یقه‌اش کرد، به پابوسی بیفتد و بعد مثل دختربچه‌ها گریه کند اما فردایش برای همانها که شاهد آن آبروریزی بوده‌اند نطق کند که دیدید چطور مادرش را به عزایش نشاندم؟
نگاهی به عملکرد تیم احمدی‌نژاد و حامیانش بهترین تماشاگه برای دیدن یکی از نمونه‌های عینی و شگفت‌آور رفتار لاشه‌لات‌ها در مقیاس بزرگ و ملی است. ناپایبندی آنها به تمام مرام و مسلکهای انسانی و ملی و دینی و “حتی” خودساخته و رفتارهای به شدت‌ متناقض به حدی عظیم است که بعید است نسل‌های بعدی بتوانند باور کنند روزگاری نه چندان دور چنین مردمانی هم می‌زیسته‌اند.
اساس موفقیت لاشه لاتها سه چیز است: ۱- اعتماد به نفس ۲- فرصت‌طلبی ۳- عدم پایبندی به هر نوع مرام، مسلک، خط قرمز…
بر همین اساس هرچند پیش‌بینی رفتار آنها سخت است اما برنامه‌ریزی برای مقابله با آنها آسان است. در کوچه و خیابان می‌توان از شر لات‌ها با باج دادن، احترام گذاشتن، “هر چی شما بفرمایید” یا “گه خوردم” و اکثر مواقع با سکوت خلاص شد اما لاشه لاتها برعکسند. هرچه بیشتر به آنها احترام بگذارید بیشتر حرمتتان را می‌شکنند. هرچه بیشتر بدهید بیشتر می‌خواهند. اگر کتکتان بزنند و هیچ کاری نکنید تا شرمنده بشوند بیشتر تحریک می‌شوند و کتکتان می‌زنند.
تنها راه خلاصی از دست لاشه لاتها گرفتن زهرچشم از آنهاست. مهم نیست این زهر چشم چقدر هزینه داشته باشند، اگر نگیرید دمار از روزگارتان درمی‌آورند اما اگر بگیرید می‌فهمند “نه بابا… یارو اینکاره‌س… نمی‌صرفه”. آنهایی که در زندان به بند “زندانیان خطرناک” تبعید شده‌اند می دانند که اگر در همان ابتدای ورود لغز نخوانند و دعوا راه نیندازند شب اول را باید به دادن سرویس‌های جنسی بگذرانند. در چنان شرایطی بسیار احمقانه خواهد بود که یک ناظر بیرونی بر اساس منطق و قوانین اجتماعی و انسانی عادی شروع به خرده گیری از زهرچشم گرفتن تازه وارد بدبختی بکند که به محض ورود دعوا راه می اندازد و کتک هم می‌خورد تا خودش از شر عواقب بعدی خلاص کند. به عبارتی باید در برخورد با لاشه‌لاتها بیشتر از هزینه کنونی به حاشیه امنی که این هزینه در مقابل هزینه‌های بی‌پایان بعدی به وجود می‌آورد فکر کرد.
مقایسه عملکرد موسوی و خاتمی به درستی نشان می دهد که اشتباه گرفتن لات‌ها و لاشه‌ها لات‌ها چه عواقبی می‌تواند داشته باشد. خاتمی که با رای و حمایتی بزرگتر از موسوی رئیس جمهور شده بود و تا مدتها جناح راست و حکومتی در بهت و شوک ناشی از رای بیست میلیونی او بود، آنقدر با لاشه لاتهای حکومتی راه آمد و به آنها رو داد که در عرض مدت اندکی نه تنها به جای سابق برگشتند بلکه اقدامات بی سابقه‌ای مثل ترور اصلاح طلب‌ها، کتک زدن وزیر، بستن فله‌ای مطبوعات، زندانی کردن فعالان اجتماعی، رد صلاحیت بی سابقه نمایندگان مجلس و در مجموع فلج کامل اصلاحات به قیمت زمین گیر کردن کشور پرداختند و هربار هم جری تر شدند.
اما موسوی که حریف را می‌شناخت از همان نخستین ساعات کودتا زهرچشم گرفت و خودش را رئیس جمهور اعلام کرد و به شهادت تمام اسناد و مدارک این یک سال، یک گام هم از موضعش و حق ملت عقب ننشست. بر همین اساس بسیار بی انصافی و بلاهت‌آمیز است بدون درنظر گرفتن ماهیت لاشه‌لاتی حریف که در ده سال گذشته عیان بوده رفتار موسوی را صرفا با در نظر گرفتن آداب و قوانین کشورهای مترقی با حکومتگرانی شریف و بافرهنگ -یا دست کم عاقل- تحلیل کرد. در این باره گفتنی زیاد است که در وقت خودش با دوستانی که از این منظر موسوی انتقاد می‌کنند مفصلا خواهم گفت.
اما در حال حاضر می‌خواهم بگویم در مقابل دستگیری موسوی هم با توجه به ذات لاشه‌لاتی حریف ضروری است. درست است که نمی‌توان رفتار حریف را که به هیچ مرام و مسلک و منطقی پایبند نیست به خوبی پیش‌بینی کرد اما می‌توان با دقت و صراحت گفت که کوتاه نیامدن در مقابل آن و رو ندادن به او حتی به قیمت دادن هزینه گزاف بهترین راه است. سکوت در مقابل دستگیری موسوی نه فقط ناجوانردانه و غیر انسانی است که در عمل هم منجر به دیکتاتوری سیاهی صدها برابر سیاهتر از اکنون خواهد شد.
قبلا نوشته بودم و دوباره تکرار می کنم موسوی پرچم جنبش سبز است. نباید به دست دشمن بیفتد به هر قیمتی.او ناموس جنبش سبز است و پایش که بیفتد باید برایش جان داد. این یک ادعای احساسی و هیجان برانگیز نیست، بلکه بنا به آنچه گفته شد کاملا منطقی و عقلانی هم هست. فراموش نکنیم که ماجرا دیگر نه یک رقابت انتخاباتی که یک جنگ تمام عیار است و چه کسی فرمانده‌ای را دیده است بدون سربازان و دلاورانی که گرد او جانبازی کنند؟
———–
پی‌افزود: نباید فراموش کرد که همیشه نیاز نیست برای خلاصی از دردسرهای لاشه‌لات‌ها با آنها درگیر شد. ترساندن و تهدید ضمنی و نگه داشتن آنها در حالت تعلیق از اینکه مزاحمت‌هایشان با چه واکنشی روبرو خواهد؛ بهترین و کم هزینه‌ترین راه برای امنیت داشتن از شر و زیان آنهاست. در این باره بیشتر خواهم نوشت.
× باز انتشار این مطلب در هر رسانه دیگری آزاد است به شرط رعایت امانت و نام منبع. در این صورت توصیه می‌کنم از نسخه سی‌میلی که هم میان‌تیترهای مفید دارد و هم تیتری عالی برای آن انتخاب شده است استفاده کنید.
موسوی‌ ناموس جنبش است؛ به هیچ قیمتی نباید دست لاشه‌لات‌ها بیفتد | باران در دهان نیمه باز

No comments: