این واقعیت تلخ است که اصلاح طلبان از تغییر رژیم جلوگیری میکنند
اجازه بدهید قبل از شروع اول این را بگویم که مدتهای زیادی فکر کردم به این که آیا نوشتن این متن صلاح هست یا خیر تا نهایتا به این نتیجه رسیدم که بله هم صلاح است و هم لازم؛ و دوم اینکه میدانم دوستان زیادی از آنهائی که خود
را در کمپ «اصلاح طلبان» میابند ممکن است نه تنها از این متن لذت نبرند بلکه برعکس از حرفهای من ناراحت هم بشوند. اما امیدوارم که در نهایت فایده حرفهای من لااقل آنقدری باشد که بشود گفت ارزش دلگیری دوستان را داشته است.
بگذاریدمستقیم بروم سر مطلب، یعنی این که واقعیات یک ساله گذشته نشان داده است که دوستان اصلاح طلب در جنبش سبز و در راس آنها بزرگان اصلاح طلب چه آنان که درون کشورند از قبیل جناب موسوی، کروبی، یا خاتمی و دیگران، و چه آنهائی که ایران را ترک کرده اند از قبیل مهاجرانی و کدیور، این دوستان هر زمان که جنبش به نقطه ای رسیده که در صورت عبور از آن نقطه جریان وقایع عملا به شکلی «بی بازگشت» به نفع مردم و بر ضد سیستم جمهوری اسلامی شکل میگرفت (مثلا تظاهرات ۲۵ خرداد یا همین جریان اعتصابات اخیر را در نظر بگیرید) به بهانه وحشت از امکان مرگ یا مجروحیت مردم از آن حرکت جلوگیری کرده اند.
اگر این موضوع در نگاه اول معمولی و «طبیعی» به نظرتان میرسد (کما اینکه به گمانم منطق فرهنگی جامعه ایران حال حاضر دقیقا چنین حکمی را میکند که این رفتاری طبیعی و معقول است)، اجازه بدهید کمی زاویه نگاه را عوض کنیم تا شاید بعد دیگری از این حکایت روشن شود. به این فکر کنید مثلا، که همین گروه از دوستان و بزرگان بارها اعلام کرده اند که اگر یک دولت خارجی به ایران حمله کند آنوقت کشته و مجروح شدن جوانان ایران دلیل کافی برای خود داری ایشان از مشارکت در جنگ و تشویق جوانان به رفتن جلوی بمب و گلوله نخواهد بود و آنها را بدون لحظه ای تامل به جبهه های جنگ برای کشته شدن خواهند فرستاد.
این تفاوت فوق را در مقابل پس زمینه ای شامل این چند واقعیت بگذارید که :
به عبارت دیگر، باز به حرف آغاز این متن برگشته ایم، و این سئوال که چرا و چگونه است که دوستان اصلاح طلب از سوئی به بهانه امکان مرگ تعدادی از مردم تصمیمات و تاکتیکهای سیاسی خود را به نحوی برنامه ریزی کرده اند که رژیم را از گذر از نقطه بدون بازگشت نجات داده است، و از سوی دیگر اعلام میکنند در صورتی که دولتی خارجی به قصد جایگزین کردن این رژیم، و یا حتی به قصد ساقط کردن برنامه های خطرناک نظامی این رژیم از قدرت نظامی خود استفاده کند آنان از مصرف کردن همان جان ها و همان مردم، آن هم در مقیاسی به مراتب گسترده تر و مرگبار تر اما در راه نجات همان رژیم، ابائی نخواهند داشت. سئوالی که طنین آن در ذهن میماند این است که این منطق اصلاح طلبان بر کدام خواست و اصلی استوار است؟
اگر این موضوع در نگاه اول معمولی و «طبیعی» به نظرتان میرسد (کما اینکه به گمانم منطق فرهنگی جامعه ایران حال حاضر دقیقا چنین حکمی را میکند که این رفتاری طبیعی و معقول است)، اجازه بدهید کمی زاویه نگاه را عوض کنیم تا شاید بعد دیگری از این حکایت روشن شود. به این فکر کنید مثلا، که همین گروه از دوستان و بزرگان بارها اعلام کرده اند که اگر یک دولت خارجی به ایران حمله کند آنوقت کشته و مجروح شدن جوانان ایران دلیل کافی برای خود داری ایشان از مشارکت در جنگ و تشویق جوانان به رفتن جلوی بمب و گلوله نخواهد بود و آنها را بدون لحظه ای تامل به جبهه های جنگ برای کشته شدن خواهند فرستاد.
این تفاوت فوق را در مقابل پس زمینه ای شامل این چند واقعیت بگذارید که :
- به استثنای یک خیزش تند و خونین مردمی، در حال حاضر هیچ دلیل و شاهد قابل قبولی حاکی از امکان عوض شدن رژیم کنونی در آینده نزدیک تا نه چندان دور وجود ندارد، و در واقع این گروه خاص پس از برنامه ریزی و سرمایه گذاری های چند ساله اکنون مشغول چیدن میوه های تلاشهای خود هستند و به قول معروف تازه بر «خر مراد» سوار شده اند و هیچ دلیل خاصی نمیتوان پیشبینی کرد که چرا بایستی به راحتی و با تبعیت از ملاحظات و محدودیات «مدنی» از قدرتی که با اینهمه برنامه ریزی به دست آورده اند و در راه حفظ آن حاضر به اینهمه جنایت بوده اند دست بکشند
- بدون شک و تردیدی میتوان دید که رژیم کنونی در حال بردن کشور به سوی یک جنگ است. به عبارت دیگر هر نوع تحلیل عقلی مبنی بر هرنوع سناریوئی که طبق آن این رژیم برجا باقی بماند، به سرعت به این نتیجه ختم میشود که دیر یا زود (بسته به نوع سناریو و تحلیل) ایران به جنگی خانمان برانداز مبتلا خواهد گشت
- به راحتی و بدون شک و تردید میتوان پیشبینی کرد که تلفات و ضایعات ملی ناشی از حمله نظامی به ایران بسیار گسترده تر و بیشتر از تلفات ناشی از خیزش احتمالی مردم در مقابل این رژیم خواهد بود.
به عبارت دیگر، باز به حرف آغاز این متن برگشته ایم، و این سئوال که چرا و چگونه است که دوستان اصلاح طلب از سوئی به بهانه امکان مرگ تعدادی از مردم تصمیمات و تاکتیکهای سیاسی خود را به نحوی برنامه ریزی کرده اند که رژیم را از گذر از نقطه بدون بازگشت نجات داده است، و از سوی دیگر اعلام میکنند در صورتی که دولتی خارجی به قصد جایگزین کردن این رژیم، و یا حتی به قصد ساقط کردن برنامه های خطرناک نظامی این رژیم از قدرت نظامی خود استفاده کند آنان از مصرف کردن همان جان ها و همان مردم، آن هم در مقیاسی به مراتب گسترده تر و مرگبار تر اما در راه نجات همان رژیم، ابائی نخواهند داشت. سئوالی که طنین آن در ذهن میماند این است که این منطق اصلاح طلبان بر کدام خواست و اصلی استوار است؟
http://abyes.blogspot.com/ :برای ادامه مطلب به این لینک کلیک کنید*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه ما نیستشما هم چيزی بنويسيد- هر چي دلتان مي خواهد بنويسيد. اينجا مربوط به شماست- اگر نظر خصوصیای دارید لطف کنید و از طریق ایمیل مطرح کنید، ممنون
No comments:
Post a Comment