Saturday, November 21, 2009

نگاهی متفاوت به تحریم نفتی ایران- - ابن یوسف:چشم انداز روشنی برای رفع تحریم ها نمی بینم - - - آمریکا از تحریم ایران بیشتر ضرر می کند

http://abyes.blogspot.com/ :برای ادامه مطلب به این لینک کلیک کنید
ادیا_مهدی افشارنیک:حسين ابن يوسف ایرانی است و در حال حاضر رييس شركت (International Petroleum Enterprises) يا ‌‌( IPE)در آمریکا است. اين شركت مجموعه اي از خدمات مشاوره اي و تكنيكي در زمينه نفت و گاز خاورميانه،‌ آفريقاي شمالي و نواحي درياي خزر ارائه مي دهد. خدماتی چون شناخت و تحليل مسائل جهاني مربوط به انرژي و نحوه ايجاد استراتژيهاي عكس العمل.او داراي مدارك كارشناسي و كارشناسي ارشد در مهندسي نفت از دانشگاه ايالت لويزيانا و دانشگاه جنوب كاليفورنياست. مقالات و مصاحبه های وي در چندين مجله منتشر شده است كه از ميان آنها مي توان به «تحقيقات اقتصادي خاورميانه«جاده ابريشم و نگاهي به خاورميانه و چندين مجله منتشر شده در خاورميانه اشاره كرد.
همچنین ابن يوسف در انسيستو جيمزبيكر سه در مبحث سياست گذاري عمومي، مركز بين المللي وودرو ويلسون براي محققين و در بنياد ملي آمريكا(UNA-USA) سخنراني كرده است. او تا به حال چندين مقاله در زمينه حرفه خود تحرير كرده و در بحث هاي متعددي درباره مسائل مربوط به انرژي در مجمع مهندسين نفت و چندين باشگاه صنعت نفت شركت كرده است. وي همچنين به دفعات به عنوان كارشناس انرژي در چندين برنامه راديويي و تلويزيوني در آمريكا، اروپا، و خاورميانه حاضرشده است. به علاوه وي در چندين دانشگاه سخنراني كرده و براي بنيادهاي حرفه اي ايرانيان سمينارهايي تهيه كرده است.با او که هم اکنون در واشنگتن ساکن است در خصوص علت وابعاد وتاریخچه تحریم نفتی ایران توسط آمریکا گفت گویی انجام داده ایم که قسمت اول آن در پی می آید.


ابن یوسف در ابتدا ریشه تحریم های آمریکا در سال 95 را اینگونه تو صیف کرد:فشارهاي اقتصادي عليه ايران به صوبت مستقيم و غير مستقيم از زمان انقلاب آغاز شد. نخست بو سيله شركتهاي نفت و خدمات نفتي غرب كه يا به راستي از بازگشت به ايران ترس داشتند و يا عدم حضور خود در ايران را باعث افزايش قيمت نفت و در نتيجه درآمدهاي بيشتر از فعاليتهاي ديگر خود در گوشه و كنار جهان مي‌ديدند.
پس از آن واقعه گروگانگيري و به درازا كشيدن زمان درگيري گروگانها، دولت آمريكا را به ناچار به اعمال تحريمهايي كرد و درگيريهاي نظامي ايران و عراق در زمان جنگ طولاني بين دوكشور، آمريكا راهم به گونه اي به صحنه كارزار كشيد و محدوديت هاي اقتصادي جديدي از سوي اين كشور عليه ايران اعمال شد. كشته شدن سربازان آمريكايي در لبنان هم مزید بر علت شد كه به دنبال آن دولت آمريكا منعي بر خريد نفت ايران از سوي شركتهاي آمريكايي گذاشت. اما با پايان درگيري هاي نظامي با عراق و به دنبال فرصتي كه ايران براي بررسي خرابيهاي جنگ و نياز به بازسازي ایجاد کرد موقعيتهاي جديدي براي شركت هاي نفتی و خدمات نفت براي بازگشت به ايران مهيا شد. حضور گسترده اين شركت ها در نخستين كنفرانس نفتي بعد از انقلاب كه در سال 1991 در اصفهان تشكيل شد شاهد خوبي بر اين گفتار است.
البته مشکل عدم سرمایه گذاری در بالادست ایران ربطی به مسائل سیاسی وانقلاب ندارد وی در تو ضیح این موضوع گفت:مشكل سياست درهاي بسته ايران در بخش اكتشاف و توليد نفت به قبل از انقلاب بر می گشت که در سالهاي دهه 1960 در ايران اعمال شده بود و در سالهاي بعد به ترتيب در بقيه نقاط منطقه به ويژه در عراق، كويت و عربستان هم پذيرفته شده بود.
طبعا براي ايران از نظر سياسي هيچ مقبوليتي وجود نداشت كه يكباره روند تغيير در پذيرش نوع قراردادهاي نفتي با بيگانگان را متوقف كرده و با گردشي معكوس به سوي پذيرش نوع قراردادهايی برود كه حتي در رژيم گذشته مردود شناخته شده بودند.
سرآغاز کوشش دوباره برای جذب سرمایه های خارجی در صنعت نفت را ابن یوسف اینگونه تو ضیح میدهد: كوشش ايران به ويژه در سالهاي بعد از جنگ براين بود تا روش تازه اي براي عقد قرارداهاي نفت و گاز بيايد كه دستكم روندي همسو با تغييرات گذشته در جهت و احقاق حقوق بيشتر ملت و حاكميت ملي ايران بر منابع نفت خود باشد و همزمان قابليت جذب سرمايه هاي خارجي را هم دارا باشد.
اين دقيقا برنامه اي بود كه عراق هم بعد از جنگ خود را ناچار بر انجام آن مي دانست و عملا پيشنهاد قرارداد بيع متقابل هم در برنامه های بخش بالادستي نفت و گاز، يعني در اكتشاف و توليد از سوي اين كشور ارائه شد. مشكل در انتخاب زمان ارائه چنين ايده اي بود .درست زماني كه نيروهاي نظامي عراق به كويت حمله كرده‌بودند و عكس العمل جهان برخلاف يك دهه قبل از آن زماني كه عراق کشور همسايه ديگر خود ايران را مورد تجاوز قرار داده بود.دنیا این باركاملا مشخص، جدي و منسجم بود و هيچ شركت خارجي نفتی توجهي به آن نکرد.
وی در ادامه بیان داشت:ايران از اين موقعيت استفاده كرده و با بهره گيري از چارچوب قرارداد و ايجاد تغييراتي که ژاپنيها کمک کردند توانست قالبی را طراحی کند.ژاپنی ها تجارب زيادي در بازسازي كشورشان پس از جنگ جهاني دوم داشتند و سالها علاقمند به شركت در همه بخشهاي نفتي ايران بودند و متاسفانه كوشش هايشان هم دست كم در زمينه اكتشاف و توليد نفت به جايي نرسيده‌بود ،از این رو پيشنهاد كردند كه با استفاده از اسن مدل در بازسازي و توسعه منابع نفت و گاز ايران شركتي داشته باشند. البته ژاپن كه در زمان جنگ براي مدتي فعاليتهاي خود را در بخش پتروشمي ايران و ژاپن را(پتروشیمی رازی) ادامه داده بود كاملا علاقمند به شركت در پروژه هاي نفتي ايران بود ولي ترس از آمريكا مانع بود كه درچنین برنامه هايي شراكت فعال داشته باشند.
باز شدن پای شرکت های معظم اروپایی نیز در همین زمان رخ داد ابن یوسف در تو ضیح آن میگوید:از سوي ديگر براي نمونه شركت نفتي توتال فرانسه كه از مدتها پيش در كشورهاي عرب منطقه خليج فارس كاملا فعال بود و از نظر سياسي هم با تحريمهاي اقتصادي آمريكا عليه كشورهاي نفت خيز نظير برمه، عراق و ليبیی و ديگران موافقتي نداشت، تصميم گرفت كه همكاريهاي خود را با ايران در زمينه توسعه منابع نفتي ايران درخليج فارس كه در آن مصونيت بيشتري را احساس ميکرد را آغاز كند. مذاكرات بين توتال و ايران چند سال به درازا كشيد و ايران هم تغييراتي را در مدل بيع متقابل خود داد. البته فرانسويها يكبار ديگر هم در اواخر دهه 1960 و به دنبال اعمال سياست درهاي بسته ايران پيشنهاد اين كشور رابراي همكاري به صورت قرارداد خريد خدمت با ريسك انجام داده بود كه منجر به كشف چهار حوزه نفتي در منطقه سيري و توسعه نيمي از آن ها شده بود و اينبار توتال به دنبال توسعه دو حوزه ديگر بود.
اما میل ایران بیشتر با آمریکاییها بود ومذاکرات با کونکو فعال تر بود تا با توتال ؟ابن یوسف در توضیح این موضوع افزود: همزمان شركت نفتي كونوكو آمريكا هم كه مسئول بهره برداري از بخشي از منابع نفتي امارات متحده بود و نياز مبرمي به گاز طبيعي جهت تزريق به حوزه هاي منطقه عملياتي خود داشت ايران را بهترين منبع تهيه گاز طبيعي مي دانست و خواستار اين بود كه همكاري با ايران را با اين بهانه آغاز كند. درست است ايران هم بدون ترديد ترجيح مي داد همكاريهاي نفتي خود را با شركتهاي آمريكايي كه هم توانايي فني بهتري داشتند و هم از نظر سياسي پيروزي محسوب مي‌شد از سر گيرد. در سال 1995 درست زماني كه قراربود با توتال قراردادسیری را امضا كند ایران با شركت كونوكو آمريكا به توافقی رسيد كه البته دولت مستعجل بود! چرا؟وی در پاسخ بیان کرد: اشتباه ايران و کونکوواعلام عجولانه امضاي اين قرارداد بدون توجه به حساسيتهاي موجودبود.باید به نفوذ چشمگير بزرگترين سرمايه گذار کونکویعنی شيماكي دوپان( شركت مادر كونوكو پيش از استقلال) كه از فعالان و سرپرست جامعه يهوديان در آمريكاي شمالي بود توجه میشد. عكس العمل كنگره آمريكا مي توانست كاملا شديدتر از این باشد. به همين دليل و براي جلوگيري از به وجود آمدن شرايط ناگوار آقاي كلينتون رييس جمهور وقت آمريكا با حكمي حكومتي همكاري شركتهاي آمريكايي و ايران را در هر نوع فعاليت اقتصادي محدود كرد و كونوكوهم ناچار به اعلام انصراف از آغاز فعاليت خود در ايران شد. اما به هر روي سناتور دوماتو از ايالت نيويورك كه حمايت كامل جامعه يهوديان آمريكار انيز دارا بود پرچمدار اعمال تحريمهاي اقتصادي شديدتري عليه ايران شد و چندي بعد موفق به تصويب تحريمي عليه شركتهايي از كشورهاي ديگر شد كه قصد سرمايه گذاريهاي كلاني در صنايع نفت ايران راداشتند.
وی در ادامه افزود:اين موضوع مخالفت سرسختانه جامعه اقتصادي اروپا را برانگيخت و سرانجام اعلام كردند كه اگر آمريكا تحريمهاي تصويب شده را در مورد شركتهاي اروپايي اعمال كند به سازمان بازرگاني جهاني شكايت خواهند كرد. اين اولتيماتوم باعث شد كه هيچكدام از شركتهاي اروپايي كه شركت فعالي در توسعه حوزه هاي نفت و گاز ايران داشتند مورد حمله جدي آمريكا قرار نگيرند. براي نمونه توتال در آن زمان اكثر پروژه هاي نفت و گاز ايران در خليج فارس را در اختيار داشت و شل هم فعاليتهايي را در همين زمينه آغاز كرد و تا به امروز هم آمريكا نتوانسته صدمه اي به آنها بزند.در اين سالها ايران هم تغييرات فراواني را در ساختار مدل قراردادهاي بيع متقابل به وجود آورد و بسياري از كاستي هايي كه به آن نسبت مي دادند از بين برد و يا دست كم كاهش داد.
این همه اصرار آمریکا برای تحریم ایران فقط تاثیر لابی یهودی است ؟وی در پاسخ گفت:اصرار آمريكا به ادامه و تنگ كردن حلقه تحريم و مخالفت ايران با چنين راهكارهايي براي طرفين هم منافعي داشت و هم مضاري. از يك سو طرفين پافشاري بر مواضع خود را پيروزي محسوب مي كنند اما از سوي ديگر اينگونه تحريمها عليه كشورهاي نفتخيز نظير عراق، ليبي، برمه و ايران باعث شده كه مجموعا حدود 6 ميليون بشكه از ظرفيت بالفعل و يا بالقوه توليد نفت در جهان كاسته شود. اين عمل مسلما نيمي از عوامل تاثيرگذار بر روي افزايش قيمت ها بود كه براي آمريكا و غرب هر چند كه توان پرداخت بالایی دارند هزينه هاي بسيار زيادي داشته ،اما براي ايران كه هنوز هم صادركننده بزرگي محسوب مي شود منبع درآمدهاي سرشاري بوده است. به هر روي نه ايران خود را ناچار به لابي در برابر تحريمهايي اقتصادي آمريكا مي بيند و نه اين كار براي ايران كاري ساده و عملي است. در آمريكا هم از ديد دولتمردان و سياست بازان هيچ ديواري كوتاه تر از ايران وجود ندارد بنابراين آنهاهم به اين روند خود ادامه خواهند داد.
آیا بین شرکتهای نفتی آمریکا اختلافی بر سر همکاری با ایران هست؟ابن یوسف در پاسخ بیان داشت: اينكه بين شركتهاي آمريكايي فرقي وجود دارد يانه حتما اختلافاتي هست. هرچند كه قدرت تاثيرگذاري شركتهاي بزرگ به مراتب بيشتر هست اما چون هنوز در دنيا كشورهايي وجود دارند كه مي توانند در آنها به راحتي رخنه كنند نظير قزاقستان يا عراق، شركتها خود را بي خود در مقابل حملات احتمالا شديد لابي هاي پرقدرت قرار نمي دهند. ضمنا اكثرا به خاطر اجحافاتي هم كه از ديرباز عليه كشورهاي نفتخيز اعمال داشته اند به درستي مي دانند كه پذيرش مجدد آنها از سوي ايران هم اتوماتيك نخواهد بودولی برای شركتهاي متوسط و كوچك که بسياري از توانايي هاي فني و مديريتي شركتهاي بزرگ را دارا هستند و هم بسياري از مشكلات آنها را ندارند تصميم گيري براي ورود يا بازگشت به ايران برايشان راحتتر است.
مثلا مک درموت که در تو سعه میدان نفتی ابوذر پیش قدم شد؟وپاسخ:در مورد شركت مك درموت اين شركت يك شركت نفتي نيست بلكه بخشي از خدمات نفتي را ارائه مي كند و د رچند مورد هم چه در رژيم گذشته و چه در اين رژيم ،همكاريهاي نزديكي در بخش ساختن و نصب سكوهاي نفتي در خليج فارس داشته و لي به هر روي نقش آنها اصلا پر رنگ نيست و به ويژه در مورد مخالفت با ايران.
این روزها تحریم های شورای امنیت گفته میشود سخت تر از تحریم های داماتو است حال اگر ایران مساله هسته ای اش را حل کند این امکان وجود دارد تحریم های قبلی هم از بین بروند؟ابن یوسف در پاسخ گفت:در مورد رابطه تحريم با مشكل هسته اي ايران شما به درستي به تحريم سناتور داماتو اشاره كرديد اما واقعيت اين است كه مخالفت با ايران در درازاي سه دهه گذشته به عناوين مختلف وجود داشته و به فرض اينكه اين مشكل هم حل شود همانگونه كه بسياري از بهانه هاي گذشته از ميان رفته ولي تحريمها تشديد شده‌اند. تازمانيكه مشكل اصلي يعني ايران و اسراييل به گونه واقعي و كامل حل نشود بايد چشم به راه ادامه درگيريها بود و اگر اسراييل بتواند با بي اعتنايي به آمريكا در مورد خواستهايي جدي اين كشوربه روشهاي غير منصفانه و تحميلي خود ادامه دهد نمي توان به گونه اي واقع بينانه به احتمال حل مشكلات بين اسراييل و ايران در آينده اي نزديك دل خوش كرد.وچشم انداز مثبتی برای رفع تحریم نمی بینم.
وی در تو ضیح بیشتر بیان داشت:تحريمها همانگونه كه عرض كردم برا ي طرفين پر هزينه بوده و بدون ترديد براي آمريكا بسيار پرهزينه تر. اما توان مالي آمريكاهم با ايران قابل مقايسه نيست با اين همه ايران تاكنون ثابت كرده كه جلوی تحریم ایستادن شدني است و بسياري از اين تحريمها را دور زده است. از سوي ديگر كرارا ثابت شده كه تحريمهاي يك سويه چندان موثر نيستند و تحريمهاي چند سويه هم تنها در انگشت شمار مواردي توانسته اند واقعا اثر دلخواه را داشته باشند .
وی به سابقه تحریم نفتی سازمان ملل علیه عراق اشاره میکند : آخرين باري كه چنين تحريمهاي عليه توليد كننده عمده اي از نفت اعمال شد عليه عراق بودكه مخارج بسياري را به بار آورد و داغ ننگي بر پيشاني سازمان ملل شد . شايد به همين دليل است كه براي نمونه اين سازمان كه سالهاست شاهد اوضاع بسيار نابه سامان سودان و فجايع آنجا هست که تاكنون با عث مرگ و فراري شدن هزاران هزار مردم بي گناه و بي پناه منطقه دارفور شده ولی اقدامی نکرده واين كشور را مورد تحريم قرار نداده و نمي‌دهد .
ودر ادامه:واقعيت اين است همانگونه كه عرض كردم كشورهاي صنعتي توان پرداخت قيمتهاي بالاي نفت را دارند و كشورهاي توليد كننده هم درآمد بيشتري از توليدات كمتر خود خواهند داشت .ولي اكثريت كشورهاي دنيا به ويژه كشورهاي توسعه نيافته نه توان توليد نفت را دارند و نه قدرت خريد آن را . بدون ترديد بيشترين مردم اين شرايط را مسلما از چشم آمريكا و يارانش خواهند ديد ودر نتيجه بدون شك اين موضوع عامل بسيار مهمي در پايين آمدن هژمونی آمريكا در ميان بخشهاي مهمي از مردم سراسر جهان خواهد بود.
ابن یوسف در دنباله این بحث افزود:البته نبود روابط سياسي بين ايران و آمريكا و ادامه طولاني اين شرايط و همچنين ازدياد شدت مخالفت ها مسلما بسياري از شركتهای علاقمند به ايجاد روابط ويا بازسازي روابط با ايران را تا حد زيادي دلسرد كرده اما بايد ديد كه آيا مشكل آنها تنها نبود روابط است يا طرز تفكر ايران وآمریکا؟ در دستكم ده سال قبل از انقلاب روابط ايران و آمريكا بسيار دوستانه بود اما هيچ شركت نفتی آمريكايي علاقه‌اي به پذيرش شرايط ايران براي سرمايه گذاري در بخش اكتشاف و توليد نداشت و متاسفانه درجه لجاجت آنها هم چندان تغييري نكرده است.
وی در پایان بیان داشت:به گمان من تا زمانيكه اين شركتها خود خواهانه تنها به دنبال كنترل منابع كشورهاي نفتخيز باشند و نه دسترسي به آنها و كشورهاي مطبوعه آنها هم تنها به دنبال داشتن امنيت عرضه نفت باشند و طفره رفتن از تامين امنيت تقاضا براي نفت، بعيد است كه بتوان آينده اي متفاوت و زيبايي را چشم به راه بود و يا اميد داد.

No comments: