Thursday, July 31, 2008

مدت‌هاست که خبرهای گوناگونی در مورد پرورش تمساح ( کروکودیل ) در کشور به گوش می‌رسد. سیستان و بلوچستان، گلستان، اردبیل و تهران از مناطقی هستند که خبر پرورش کروکودیل در آنها منتشر شده است. قرار است که سازمان‌های دامپزشکی و شیلات کل کشور بر پرورش این خزنده نظارت داشته باشند. هدف پرورش کروکودیل اشتغال‌زایی، تولید و صدور چرم و استفاده از گوشت آن عنوان شده است. مقامات مسوول نام گونه مورد پرورش را پروسوس ذکر کرده‌اند که به کروکودیل استرالیایی نیز معروف است. در عین حال تاکنون مقالات زیادی در مورد فواید و مزایای پرورش کروکودیل در ایران نوشته شده‌اند که همگی باارزشند اما این نوشته سعی دارد که پرورش کروکودیل را از منظر دیگری به تصویر بکشد.معرفی کروکودیل استرالیایی نام علمی این گونه Crocodylus porosus بوده و از لحاظ رده‌بندی در خانواده Crocodylidae جای می‌گیرد. نام عمومی استفاده‌شده برای گونه پروسوس، کروکودیل آب شور است که البته به نام‌های کروکودیل آب شور استرالیایی و کروکودیل مصبی نیز خوانده می‌شود. این کروکودیل، بزرگ‌ترین گونه زنده کروکودیل‌ها و حتی خزندگان روی زمین است. طول نمونه‌های نر بالغ این گونه به هفت متر و بیشترین وزن آنها تا 1200 کیلوگرم نیز می‌رسد. پراکنش عمده این گونه را می‌توان نواحی مناسب جنوب شرق آسیا و شمال استرالیا دانست. این خزنده در فصول پر باران که فصل تولیدمثل آن است، زندگی در برکه‌های آب شیرین و رودخانه‌ها را ترجیح می‌دهد اما با گرم شدن هوا به سمت مصب‌ها متمایل گشته و حتی تا فواصل قابل توجهی از دریا نیز پیشروی می‌کند. این کروکودیل درشت‌اندام یک شکارچی فرصت‌طلب به شمار می‌آید که با کمین کردن، چه در آب و چه در خشکی، به شکار طعمه خود می‌پردازد. نمونه‌های بزرگ آن می‌توانند به راحتی یک گاومیش نر بالغ را شکار کنند. نوزادان این خزنده از دوزیستان، سخت‌پوستان، خزندگان و ماهی‌ها تغذیه می‌کنند اما هرچه بیشتر رشد می‌کنند دامنه غذایی آنها از نظر اندازه و تنوع گسترده‌تر می‌شود. نمونه‌های بالغ کروکودیل آب شور می‌توانند میمون‌ها، گرازها، سوسمارها، مارها، پرندگان، احشام، حیوانات اهلی، گاومیش، پلنگ و حتی کوسه‌ها را مورد حمله قرار دهند. لازم به ذکر است که این کروکودیل از معدود جانورانی است که انسان را نیز در رژیم غذایی خود جای داده است و برخلاف سایر کروکودیل‌ها و تمساح‌ها که ترسو بوده و می‌گریزند، کروکودیل استرالیایی کروکودیلی آدم‌خوار است.پرورش کروکودیل استرالیایی در ایرانشاید همه ما در مورد گران بها بودن پوست کروکودیل و لوازم چرمی ساخته شده از پوست این خزنده چیزهای زیادی خوانده و شنیده باشیم. همچنین در برخی مناطق گوشت این جانور مصرف خوراکی دارد و حتی غذاها و کنسروهای ویژه‌ای برای سگ و گربه از گوشت کروکودیل‌های پرورشی تولید می‌کنند. با استفاده از سرم خون این خزنده نیز می‌توان مواد آنتی‌بیوتیک ساخت و دندان و ناخن آن نیز ارزش زینتی دارد. اما پرورش کروکودیل در ایران از چند جنبه نیاز به بررسی و تامل بیشتر دارد. مهم‌ترین نکته‌ای که در مورد پرورش کروکودیل استرالیایی در ایران مطرح است بیگانه بودن این خزنده در کشورمان است. واردات گونه‌های بیگانه معمولا اقدام ناپسندی است زیرا در طی میلیون‌ها سال، سدهای اکولوژیک باعث گسترش جانوران به آنگونه‌ای شده‌اند که قبل از جا‌به‌جایی‌های صورت گرفته توسط انسان وجود داشته است. از سوی دیگر تجربه نشان داده که حیوانات زنده را نمی‌توان در بند نگاه داشت و وجود ماهیان وارداتی پرورشی در بیشتر پیکره‌های آبی کشور دلیلی بر این ادعاست. حتی اگر مناطق حفاظت‌شده ویژه‌ای را برای پرورش این خزنده پیش‌بینی نماییم؛ چه کسی تضمین خواهد كرد که کارگران، کارمندان یا مسوولان این مزارع اقدام به خارج نمودن تخم یا نوزادان این خزندگان از محیط‌های محصور نکنند؟ در شرایطی که هنوز به علت عدم‌آموزش ریشه‌ای و کاستی‌های فرهنگی موجود، نمی‌توانیم مانع از شکار در مناطق حفاظت‌شده، قطع درختان جنگل‌ها، محدودیت استفاده از تور ترال و صید آبزیان بدون تحت فشار گذاشتن ذخایر و حتی مسائل پیش پاافتاده‌ای در حد به دام انداختن پروانه‌ها و چیدن گل از پارک‌ها شویم، چگونه انتظار داریم که کارگر فلان مزرعه پرورش کروکودیل با مفهوم کم و بیش پیچیده «آلودگی بیولوژیک ناشی از معرفی گونه‌های خارجی» کنار بیاید؟ و چه کسی این حقیقت تلخ را نادیده خواهد گرفت که با شرایط سخت معیشتی و کم بودن سواد، افراد سودجو می‌توانند با پیشنهاد مبالغ بالا باعث سوء استفاده از دسترسی کارگران این مزارع به کروکودیل‌ها و خارج نمودن آنها از محیط‌های قرنطینه شوند؟ اصلا‌ گیریم که هیچ کارمند مزرعه‌ای را نتوان با پرداخت رشوه یا پیشنهاد پول‌های گزاف وسوسه نمود، کدامین پدر است که در مقابل تقاضای دختر کوچکش که برای جشن تولدش تمساح کوچک 20 سانتی‌متری را تقاضا نموده است مقاومت کند؟ تازه مرام والای ایرانی اجازه نمی‌دهد که یک حیوان بیگناه را تک و تنها و بی‌همزبان به خانه ببریم و باید حتما برای او جفتی هم تهیه نمود!همین مطلب در مورد خروج تخم‌های کروکودیل از محیط مزرعه نیز صادق است. یعنی امکان دارد تخم لقاح‌یافته‌ای از مزرعه خارج و در محیط زیست رها شود و نوزادی از آن خارج گردد. اصلا فرض دیگری مطرح می‌کنم: گمان کنید که تعداد کروکودیل‌ها روزانه مورد کنترل قرار بگیرد و به سرعت معلوم شود که یکی از آنها گم شده و فرض کنید که دوربین‌های مداربسته نشان دهند که فلان کارگر، کروکودیل‌ها را از محوطه خارج نموده است، فرض کنید که فرد مورد نظر را بازخواست و جریمه نقدی و اخراج یا اصلا اعدام کنیم، این کارها چه فایده‌ای برای محیط زیست در خطر قرارگرفته و کروکودیل‌های رها شده به پیکره آب‌های طبیعی کشورمان خواهد داشت؟ اصلا فرض کنیم که هیچ کارگری هم دست از پا خطا نکند، اگر خدای نکرده توفان، زلزله یا سونامی مهیبی آمد و دیوارهای محیط پرورش این کروکودیل‌ها را در هم شکست چه چاره‌ای باید اندیشید؟ از سوی دیگر خزندگان و مشخصا کروکودیل دارای عوامل بیماری‌زای مشترک با انسان هستند که یکی از آنها سالمونلا است. حال به محیطی بیندیشید که تعداد زیادی کروکودیل در آنجا نگهداری می‌شوند و تراکم این عوامل بیماری‌زا در آنجا بالا می‌رود. راستی، برای مهار زهکش یا خروجی آب استخر پرورش تمساح که حاوی میکرو ارگانیسم‌های بیماری‌زاست چه چاره‌ای باید اندیشید و چه استانداردهایی باید ارائه نمود؟ نکته دیگری که پرورش کروکودیل را در کشورمان با چالش روبه‌رو می‌کند حرام بودن گوشت و پوست این جانور از دیدگاه شرعی است. بر اساس آخرین استفتائات از مقام معظم رهبری: تمساح و کروکودیل حرام‌گوشت‌اند ولی اگر ذبح شرعی شوند، استفاده از پوست آنها اشکال ندارد ولی فروش گوشت آنها حتی به افرادی که خوردن آن را حرام نمی‌دانند، جایز نیست. و لکن تکثیر و پرورش و فروش حیوانات حرام‌گوشت (مثل تمساح و کروکودیل) اگر برای منفعت محلله مقصوده‌ای همچون استفاده از پوست آنها برای ساختن کیف و کفش که در نماز از آنها استفاده نمی‌شود باشد و یا استفاده از گوشت این حیوانات برای تعلیف (خوراک) حیوانات دیگر باشد، اشکال شرعی ندارد.پس به‌روشنی پیداست که استفاده از گوشت این خزنده و فروش آن به کشورهای دیگر از لحاظ شرعی منتفی است. همچنین تمساح و کروکودیل حرام‌گوشتند و لاجرم پوست آنها نیز حرام است ولی اگر به شیوه شرعی سربریده شوند، استفاده از پوست آنها اشکال ندارد اما از آنجا که پوست کروکودیل اصلی‌ترین دلیل پرورش آن است و باید سالم بماند، معمولا کشتن آن با قطع نخاع و شلیک گلوله مخصوص از پشت سر در ناحیه گردن این جانور صورت می‌گیرد نه سر بریدن و زدن چهار رگ بدن! پس اگر کروکودیل‌ها قطع نخاع شوند دیگر نه می‌توان از پوست آنها چرم تهیه نمود و نه می‌توان از گوشت آنها برای تولید غذای سایر موجودات (تعلیف) استفاده کرد. از طرف دیگر گران‌بها‌ترین قسمت پوست، پوست سالم و کامل و دست‌نخورده زیر شکم تمساح است و به همین دلیل است که در دنیا نخاع کروکودیل را از پشت سر مورد هدف قرار می‌دهند. حال اگر بخواهیم کروکودیل را به صورت شرعی ذبح کنیم، ارزش چرم به‌دست آمده از آن به‌شدت تنزل می‌یابد. اگر هم بتوان بین قتل عام این خزندگان به منظور کندن پوست آنها و شیوه ذبح منطبق بر موازین دین آشتی برقرار نمود تا پوست و گوشتشان حلال شود، اصولا مگر چه تعداد کارخانه تولید غذای سگ و گربه در کشور وجود دارد؟ و اصلا مگر قوانین محدود کننده در مورد نگهداری و جابه‌جایی این حیوانات خانگی اخیرا صادر نشده است؟ پس با یک حساب ساده می‌توان فهمید که پرورش یک گونه خارجی تمساح در کشور توجیه استواری ندارد. نکته سوم که می‌توان در مورد پرورش کروکودیل مورد نظر قرار داد، نداشتن دانش کافی در مورد فرآورده‌های حاصل از پرورش این خزنده است. مثلا استخراج عوامل مهارکننده عفونت‌ها از خون این خزنده نیاز به متخصصان این امر در حیطه پزشکی دارد که با توجه به نوین بودن این بحث در کشور باید در وجود چنین متخصصانی تردید نمود. آنچه باقی می‌ماند چرم تجملی و گرانبهای کروکودیل است. پرسشی که می‌توان مطرح نمود این است که کدام متخصص با کدامین فناوری می‌تواند پوست خام کروکودیل را در کشور به چرم اعلای پرداخت شده تبدیل نماید و کدام رشته دانشگاهی را برای تربیت چنین افرادی پیش‌بینی نموده‌ایم؟ بیایید روراست باشیم! اصلا مگر کشور ما در گستره جهانی صنعت چرم و به ویژه چرم خزندگان چه حرفی برای گفتن دارد؟ چرا از بین تمامی صنایعی که در بسیاری جاها هست و در ایران نیست و می‌تواند به صادرات غیر نفتی کشور کمک کند باید تولید چرم تجملاتی از کروکودیل را انتخاب کنیم، آن هم گونه‌ای که به خود جرات شکار انسان را داده است؟ اصلا چه کسی تضمین می‌کند که چرم تولید شده در کشورمان بتواند به بازارهای جهانی راه یابد؟ چگونه پرورش‌دهنده‌های نوپای ایرانی می‌توانند وارد بازارهای جهانی شوند و در رقابت با دلالان کهنه‌کار این صنعت پیروز شوند؟ اگر به پرورش تمساح علاقه‌مندیم و در این حرفه توانا؛ چرا کروکودیل پوزه‌کوتاه خجالتی و بی‌آزار ایرانی چشم به راه نابودی مطلق است؟ چرا از آن نگهداری و حفاظت نمی‌کنیم تا اگر زیستگاه طبیعی‌اش به کلی نامناسب شد، دست‌کم ذخیره ژنتیکی‌اش حفظ شده باشد؟ چرا کروکودیل تالابی خودمان با نام علمی Crocodylus palustris در رودخانه‌های سرباز و دشتیاری و کاجو در منتهی‌الیه گوشه جنوب شرقی بلوچستان می‌رود که سرنوشتی همچون یوزپلنگ ایرانی داشته باشد اما برای پرورش کروکودیل استرالیایی مبالغ گزافی هزینه می‌کنیم؟ آیا نمی‌شد طرحی ارائه نمود که کروکودیل بومی را پرورش دهیم و اگر در این کار موفق بودیم آنوقت از پوستش نیز چرم تهیه کنیم؟ گیرم که پوست آن چند دلاری ارزان‌تر باشد، دست‌کم تمام نگرانی‌های گفته‌شده منتفی می‌شد و اگر هم یکی از آنها فرار می‌کرد رخداد مهمی نبود چون اولا این کروکودیل پیش از این هم در کشور وجود داشت و دوما اصولا خزنده‌ای ترسو و گوشه‌گیر است و به انسان حمله نمی‌کند. حتی شاید بتوان به عنوان چهارمین نکته به اخلاق زیست‌محیطی اشاره نمود و این نکته را به چالش کشید که آیا پرورش تعداد زیادی جانور بیگناه به منظور کندن پوست آنها اقدامی شرم‌آور نیست؟ در پایان باید اشاره کنم که اگر اقدامات فوری در جلوگیری از این عمل نابخردانه صورت نگیرد، دیگر شنا در آب‌های فیروزه‌ای دریای مازندران، آب‌های نیلگون خلیج همیشه پارس و تفرج در میان نیلوفرهای آبی تالاب انزلی بدون ترس و وحشت از حمله کروکودیل استرالیایی ممکن نیست و دیری نخواهد پایید که در کنار هر تالاب و دریاچه‌ای با تابلوی «شنا ممنوع؛ خطر حمله تمساح» روبه‌رو ‌شویم. فهرست منابع در روزنامه موجود است.* کارشناس ارشد شیلات، گروه شیلات دانشگاه آزاد اسلامی واحد-

No comments: