Thursday, July 17, 2008

بازگشت هانیبال به کودکی | جدید آنلاین

بازگشت هانیبال به کودکی جدید آنلاین

بازگشت هانیبال به کودکی
بازگشت هانیبال به کودکی

"هر وقت نگاه می کنم که چطور شده که من نقاش شده ام، می بینم یک تصادف هایی بوده، یک امکاناتی در کنار من بوده که چه بسا دست خود من هم نبوده، یعنی اتفاق افتاده و من شده ام نقاش."
اینها حرف های هانیبال الخاص است که اکنون ۷۸ ساله است. او در ۱۵ماه ژوئن ۱۹۳۰ از پدر و مادری آشوری در کرمانشاه متولد شد.
در چهارده سالگی برای اولین بار توسط جوانی به نام آلکسی گیورگیز که نقاشی را در روسیه فرا گرفته بود با رنگ و روغن آشنا شد. هانیبال با اشتیاق به نزد او می‌رفت و پالت (تخته شستی) او را پاک می کرد. رنگ ها را برایش می چید و به نقاشی هایش نگاه می کرد. و به گفته خودش "گاهی هم کاغذ و رنگ به من می داد و می گفت نقاشی کن."
بعدها او نقاشی را به صورت جدی نزد استاد جعفر پتگر دنبال کرد.
سال ها بعد زمانی که در آمریکا مشغول تحصیل در رشته طب بود به دلیل علاقه فراوان به نقاشی، طب را رها کرد و به تحصیل در رشته هنرهای تجسمی مشغول شد. در سال ۱۹۵۸ از انستیتوی هنر شیکاگو در رشته هنرهای تجسمی دانشنامه خود را گرفت و در سال ۱۳۵۹ گالری گیل گمش را در تهران تاسیس کرد.
از همان آغاز کار، هانیبال احساس کرد که انسان برای او از هر موضوع دیگری جالب تر است: "خیلی دوست داشتم به قیافه و نگاه آدم ها فکر کنم و عمق عواطف، اندوه، تکبر، خودخواهی، مهربانی آنها را دریابم."
"در دانشگاه، از کلاس کشیدن اندام انسان ها لذت می بردم. بیشتر دوست داشتم بروم در کلاس‌ های مدل زنده، نقاشی کنم. در همان کلاس بود که برای اولین بار کارهای ذهنی کردم. آن کار ذهنی پر از صورت های آدم بود. تخیلات بیشتر روی کارهایی بود که در آن اندام انسان و چهره انسان بود ولی اولین باری که در کارهایم موضوعی را نگه داشتم و تکرارش کردم و بعدها به صورت امضاء کارهای من شد وفور آدم بود."
به گفته خودش او در آغاز کار خیلی بی برنامه بود: " یک صورت اینجا و یک صورت آنجا می گذاشتم. یک اندام را اینجا و یک اندام را آنجا. بعد کم کم پرداختم به پیوند آنها، اولین رابطه ای که در ایران زیاد به آن برخوردم، صف بود. آدم های پشت سرهم ایستاده، صف دراز آدم ها. از اینجا تا ابتدا و تا بی نهایت تا قیامت دارند می‌روند و حتی یک زمانی تابلوهایی داشتم که چیزی نبود جز صف‌ های مختلف آدم. چپ و راست می رفتند تا ناپدید می‌ شدند."
الخاص علاوه بر نقاشی به ادبیات نیز توجه داشته چون پدر و عمویش هم هردو از شعرای بنام آشوری اند.
ترجمه چندین کتاب شعر به فارسی، روسی و لاتین و همچنین سرودن سه کتاب شعر برای کودکان از جمله فعالیت‌ های او در این زمینه اند. اما مهمتر از همه، به ثمر نشستن حاصل سی سال تلاش پیگیر و عاشقانه او برای ترجمه حافظ به زبان آشوری همراه با بیش از ۵۰ تصویر (از آثار خودش) است.

No comments: