در سه دین غربی، چه یهودیت، چه مسیحیت و چه فرزند مشترک شان اسلام، زن، چیزی بیش از یک تفاله در دستگاه آفرینش یهوه نیست؛ خدای ابراهیمی زن را از دنده ی چپ مرد می آفریند و بدین طریق، زن در ادیان غربی حتا از یک هستی به خود استوار نیز برخوردار نیست؛ این در حالی ست که در ادیان شرقی، به ویژه در دین بهی، زن و مرد هم در آفرینش و هم در دستگاه حقوقی با هم برابرند؛ در حقیقت انکار زن و طبیعت همان نقطه ای ست که هر سه دین ابراهیمی به هم می رسند
البته در یونان نیز وضع به همین نحو بود و جفت و جور شدن مسیحیت و یهودیت با فرهنگ آتنی - رومی به همین علت بود، در حالی که اسلام، به مثابه ی امری غربی، هیچگاه با ایرانشهر، به مثابه ی امری شرقی همخوانی گوهری نیافت و همواره وصله ای ناجور بازماند؛
یونان اما از پیش خود را آماده ی پذیرایی مسیحیت و یهودیت کرده بود: پلاتون و ارستو زن را فاقد روح می دانستند و از همین رو بود که عشق نیز، امری مردانه شمرده می شد و میان زن و مرد عشق جایز نبود؛ دلیل اش روشن بود: عشق امری روحانی بود و زن، به علت برخوردار نبودن از روح، نمی توانست موضوع و یا ابژه ی عشق باشد؛ همه ی مردان یونانی معشوقی مرد داشتند و در نمایش ها و جشن های همگانی نیز زنان پروانه ی حضور نداشتند؛ این امر ادامه یافت تا عصر روشنگری، تا جایی که کانت زنان را بدون خرد و عقل شمرد و روسو بر این باور بود که میان خرد و پستان رابطه ای مستقیم موجود هست: هر چه پستان بزرگ تر، عقل کمتر! با تکیه به این سنت بود که تا آغاز سده ی بیستم، دکترین کلیسا این بود: در زن روح سگ حلول کرده است!
و البته امروز نیز تجاوز سراسری به کودکان در دستور کار دکان داران عیسی قرار گرفته است تا جایی که مردان مسیح و عاشقان سینه چاک مریم باکره حتا به کودکان عقب افتاده نیز رحم نمی کنند و کشیش های بشر دوست هلندی به لخت کردن بچه های کور نیز روی آورده اند! و این همه ی اخلاقیت غربی است؛
پس هنگامی که می گوییم ایران را باید از سر تا پای اش شرقی کرد، بیش از هر چیز به یک امر اشاره داریم: ایران را باید از سر تا پای اش غرب زدایی کرد، و یا، از جهالت ابراهیمی ای که به او تحمیل شده است، خارج اش کرد؛ دین زرتشت یگانه ایمان ممکن در ایرانزمین و یگانه ایمان متکی بر انسان و یگانه ایمان برامده از سنت و فرهنگ ایرانشهری است؛ ایمانی که از ستیغ البرز تا دشت های زاگرس را دربرمی گیرد و در روشنایی بی کران آسمان جهان گسترش می یابد؛
و هیچگاه فراموش نکنیم: بزرگ ترین ضربه ی سه دین غربی به بشریت، چه یهودیت، چه مسیحیت و چه اسلام، بی ایمان کردن آدمی و جایگزینی جهلی استوار بر خشم و تبعیض بود با عشق به ایزد، انسان، و طبیعت؛ امروز ایرانشهر روشنی کهن خود را بازیافته است و هر روز بر حجم این روشنی افزوده می شود؛
به خرافات ابراهیمی یک ملای مسلمان توجه کنیم که هیچ تفاوتی با همگنان یهودی و مسیحی اش ندارد و بر این باور است که یک زن آرایش کرده را با یک حیوان یکی می داند؛ و این ها همان هایی اند که طرح محمود احمدی نژاد مبنی بر اجازه ی ورود بانوان به ورزشگاه ها را در مجلس وتو کردند و با سکوت تایید آمیز اصلاح طلب های نو اندیش نیز مواجه شدند؛ و همه ی دعوای سبزهای اباعبداللهی، روشنفکری لیبرال دمکرات، و غرب یهودی - مسیحی با احمدی نژاد و سپاه بر سر همین است که چرا دست همین روحانیت بسیار آزاد اندیش و انسان دوست را از اهرم های قدرت کوتاه کرده و هر روز نیز کوتاه تر می کند!
http://abyes.blogspot.com/ :برای ادامه مطلب به این لینک .
کلیک کنید
شما هم چيزی بنويسيد
- هر چي دلتان مي خواهد بنويسيد. اينجا مربوط به شماست
- اگر نظر خصوصیای دارید لطف کنید و از طریق ایمیل مطرح کنید، ممنون
No comments:
Post a Comment